خلاصه داستان: یک دختر نوجوان و خواهر کوچکترش که هنوز از مرگ غم انگیز مادرشان به خود می پیچند، خود را گرفتار حضور سادیستی در خانه خود می بینند و تلاش می کنند تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، توجه پدر سوگوارشان را جلب کنند.
خلاصه داستان: قهرمان داستان و دوستانش کیسه ای پر از پول و جواهرات را در یک خانه ییلاقی خالی از سکنه پنهان می کنند تا پلیس را رها کنند. هنگامی که او برای پس گرفتن کیف می رود، یک روح او را وادار می کند تا یک بازی بقا را انجام دهد تا با کیف آن را ترک کند.
خلاصه داستان: یک کارمند خدمات عمومی در ایستگاه Oksu شاهد یک حادثه تکان دهنده است و دوست خود را برای کمک به کشف حقیقت پشت اتفاقات مرموز ایستگاه استخدام می کند.
خلاصه داستان: کارآگاهی که در تعقیب یک مظنون به قاتل کودک بود، به دلیل این جنایت دستگیر شد، اما پس از یک خطای اداری آزاد شد. کارآگاه مادر کودک مقتول را به خدمت می گیرد تا عدالتی را که نظام حقوقی نمی تواند اجرا کند...
خلاصه داستان: یک زوج نژادی تازه ازدواج کرده مایک (وایت) و آوا (دوک) با شروع شروعی جدید به خانه جدیدی نقل مکان می کنند، اما یک شر تاریخی که سال ها محبوس شده است، در شرف رهایی است و رابطه و زندگی آنها را خراب می کند.
خلاصه داستان: یک زن جوان و باردار باید بفهمد که چگونه می تواند عادت های کابوس وار خوابگردی شوهرش را متوقف کند، قبل از اینکه او به خود یا خانواده اش آسیب برساند.
خلاصه داستان: در سال 1973 در جزیرهای خالی از سکنه در سواحل کورنیش، مشاهدات روزانه یک داوطلب حیات وحش از یک گل کمیاب به سفری متافیزیکی تبدیل میشود که او و بیننده را وادار میکند تا در مورد اینکه چه چیزی واقعی است و چه چیزی...
خلاصه داستان: آج شروع به خواب دیدن مرگ والدینش می کند. او تصمیم می گیرد به همراه برادرش و خانواده برادرش به محل کشته شدن آنها برگردد. اما افسانه ها می گویند چیزی مرموز در این جنگل ها پرسه می زند.
خلاصه داستان: والی بنکس، دانشآموز دبیرستان، خانه به خانه چاقو میفروشد و در خانه مردی با رازی تاریک به دام میافتد و قبل از اینکه دیر شود باید فرار کند.