خلاصه داستان: در حین تعطیلات، یک دختر و والدینش توسط غریبه های مسلح گروگان گرفته می شوند که از خانواده می خواهند برای جلوگیری از آخرالزمان تصمیم بگیرند.
خلاصه داستان: یک زن جوان آمریکایی با شوهرش به بخارست نقل مکان می کند و شروع به شک می کند که غریبه ای که او را از آپارتمان آن طرف خیابان تماشا می کند ممکن است یک قاتل زنجیره ای محلی باشد که سر زنان را می برید.
خلاصه داستان: زنی برای نوزاد تازه متولد شده خود یک لالایی می خواند که آن را از کتابی کهن پیدا کرده است. اما طولی نمی کشد که این لالایی دل نشین با احضار یک شیطان باستانی زندگی اش را به کابوس بدل می کند.