خلاصه داستان: وقتی پدری مجرد برای دختری نوجوان متوجه میشود که او یک تومور مغزی کشنده دارد، او را به یک سفر جادهای میبرد تا مادری را که سالها قبل او را رها کرده است پیدا کند و سعی کند همه چیزهایی را که ممکن است به او نیاز داشته باشد به او بیاموزد.
خلاصه داستان: جی وو را دنبال می کند، یک رانده شده در یک دبیرستان خصوصی معتبر که با هاک سونگ، نگهبان مدرسه آشنا می شود و از او می خواهد که ریاضیات را به او یاد دهد و با هم دوست شوند، اما دوستی آنها پس از یک حادثه در مدرسه به خطر می افتد.
خلاصه داستان: سرمایهدار فناوری، کلی امانی، در جستجوی معنا و آرامش، با خواهر و برادرهای جدا شده و فرزندانشان به مکانی خارج از شبکه عقب نشینی میکند، اما در ملک جدیدش گرفتار قتلهای وحشتناکی میشود.
خلاصه داستان: هنگامی که افراد مهم آنها هر کدام از آنها جدا می شوند، الکسا به طور تصادفی یک متن "قلب شکسته" برای جیسون می فرستد و فکر می کند که به دوستش پیامک می دهد.
خلاصه داستان: هلن و دخترش لورن را دنبال میکند که به یک کلبهای دورافتاده در شمال سرد میروند و با یک خودرو سواری آشنا میشوند که در واقع دزدی است که سعی میکند از یک قاتل خونسرد فرار کند، و حالا هلن و لورن در دست قاتل هستند.
خلاصه داستان: ازدواج لیزا و تایلر پس از اینکه لیزا متوجه می شود که باردار است به مشکل می خورد - او امیدوار بود خانواده تشکیل دهد اما تایلر می خواهد روی تجارت خود تمرکز کند - یک سازندگان ماجراجویی در فضای باز - و نگران است که یک مرد خانواده باشد...