خلاصه داستان: یک وارث جوان پس از حمله وحشیانه به کما می رود. با این حال، مادرش مصمم است که او را در رقابت برای ثروت خانوادگی نگه دارد و یک ربات برای جایگزینی او ایجاد می کند.
خلاصه داستان: وقتی یوکی با یک غریبه خوش تیپ آشنا می شود که به او در قطار کمک می کند، چه نوع رابطه ای شکوفا می شود؟ آیا این می تواند چیزی واقعی باشد؟ یا این احساسات با برف آب می شوند؟
خلاصه داستان: یک زن وارد یک ماشین عجیب و غریب می شود و تبدیل به یک قطعه مرغ می شود؟ اکنون، این به پدر و تحسینکنندهاش بستگی دارد که برای بازگرداندن او تلاشی دیوانهوار را آغاز کنند.
خلاصه داستان: ادی هالستد دارایی بزرگی را از پدرش به ارث می برد، غافل از اینکه این امپراتوری مواد مخدر پیرسون را در برابر امپراتوری قرار می دهد. بدون تجربه جرم، او باید عملیات را به عهده بگیرد یا املاک را از دست بدهد.
خلاصه داستان: میشل و آلن با هم رابطه دارند. آنها تصمیم می گیرند از والدین خود دعوت کنند تا بالاخره ملاقات کنند. به نظر می رسد، والدین از قبل یکدیگر را به خوبی می شناسند، که منجر به برخی نظرات متفاوت در مورد ازدواج می شود.
خلاصه داستان: پسر جوانی که به نام آواتار شناخته می شود باید برای نجات جهان بر چهار قدرت اصلی تسلط پیدا کند و با دشمنی که قصد دارد او را متوقف کند مبارزه کند.
خلاصه داستان: یک نجیب زاده با خانواده وزیر دولت چپ ازدواج می کند تا شوهر جدیدش در همان روز بمیرد. او روزها به عنوان یک بیوه زندگی می کند و شب ها از زندگی منزوی خود فرار می کند و با استفاده از مهارت های رزمی خود به نیازمندان کمک می کند.