خلاصه داستان: راجر پسری است که هیچ کس نمی تواند ببیند و آماندا او را برای به اشتراک گذاشتن ماجراهای ساختگی هیجان انگیز خود تصور کرده است. زمانی که راجر به تنهایی به شهر خیالی ها می رسد، جایی که تخیل های فراموش شده در آنجا زندگی می کنند و کار پیدا می کنند، با تهدیدی مرموز روبرو می شود.
خلاصه داستان: مردی که در شغلی دور از رویاهای کودکی خود کار می کند، در موقعیتی غیرمنتظره گرفتار می شود...!. او با تبدیل شدن به یک هیولا، بار دیگر به آرزوی همیشگی خود دست می یابد...!.
خلاصه داستان: یتیمها با طرحهای نابودی مغز هوشمند مبارزه میکنند. درگیری ماساتو با مجری رینا. تاکومی به عنوان فایز بعدی دوباره ظاهر می شود و به مغز هوشمند کمک می کند. نیات او جرقه تنشهای اورفنوخ-انسانی تازه را به عنوان اصلی ترین درگیری ایجاد می کند.
خلاصه داستان: دایسوکه، میاکو، ایوری، تاکرو تاکاشی، هیکاری و کن باید مسئولیت های جدید را با شرکای خود در دیجیمون هماهنگ کنند. اما Rui Owada، یک مرد جوان مرموز، به نظر می رسد که ادعا می کند اولین انسانی است که با یک دیجیمون شریک شده است.
خلاصه داستان: تاکومی و دخترش هانا در روستای میزوبیکی در نزدیکی توکیو زندگی می کنند. یک روز، ساکنان روستا از طرحی برای ساختن یک مکان کمپینگ در نزدیکی خانه تاکومی آگاه می شوند که به ساکنان شهر یک "فرار" راحت به طبیعت ارائه می دهد.
خلاصه داستان: آکیتو 17 ساله در حالی که تنها یک سال از زندگی اش باقی مانده است، با شادی بخشیدن به یک دختر بیمار لاعلاج که تنها شش ماه از آن باقی مانده است، معنای جدیدی در زندگی پیدا می کند.