خلاصه داستان: پلیس سرسخت کن در حال بررسی این است که چرا یک افسر مدل در حال ارتکاب جرم در ایستگاه پلیس دستگیر شد. او به زودی متوجه میشود که افسر تحت تأثیر مسحورکنندهای بوده است و هیپنوتیزمکنندهای را که در حال حاضر در زندان خدمت میکند، استخدام میکند...
خلاصه داستان: یک کلانتر سعی می کند آرامش را حفظ کند وقتی یک مرد خانواده ناامید با خشونت یک کارخانه قرص را به همراه برادر شوهرش سرقت می کند و به مجری مافیای نیواورلئان هشدار می دهد.
خلاصه داستان: حول محور مردی مرموز می چرخد که جرم خود را توجیه می کند. به گفته وی، افراد به دو دلیل مرتکب جرم می شوند. برای پنهان کردن خطا یا تضمین آینده ای بی عیب و نقص.
خلاصه داستان: سرجیو یک قمارباز اجباری را دنبال می کند که پس از دریافت یک نکته به خانه شرط بندی باز می گردد و سعی می کند تمام پولی را که از دست داده است پس بگیرد، اما یک قمارباز دیگر با اسلحه وارد محل می شود و یک شلیک گلوله زندگی او را تغییر می دهد...
خلاصه داستان: لیفورن و چی، دو افسر پلیس ناواهو در جنوب غربی دهه 1970 را دنبال میکند که مجبور میشوند وقتی به دنبال سرنخهایی در یک پرونده قتل مضاعف میگردند، باورهای معنوی خود را به چالش بکشند.
خلاصه داستان: یک پدر بیوه پس از یک سال به آستین باز میگردد و تلاش میکند تا با فرزندانش ارتباط برقرار کند، درگیریها را با خانوادهاش حل کند و با شریک جدیدش نقاط مشترکی پیدا کند، در حالی که به مرگ همسرش مشکوک میشود.
خلاصه داستان: بین سالهای 1968 تا 1983، یک کاریکاتوریست از سانفرانسیسکو به یک کارآگاه آماتور تبدیل میشود که وسواس زیادی برای ردیابی قاتل زودیاک دارد، فردی ناشناس که کالیفرنیای شمالی را با قتلهایی به وحشت میاندازد.
خلاصه داستان: بعد از اینکه سرقت بانک آنها اشتباه می شود، یک جنایتکار ناامید، برادر غیرقابل کنترل او و خدمه تفنگداران دریایی سابق آنها باید از نیواورلئان و مامور مصمم FBI که آنها را تعقیب می کند فرار کنند.