خلاصه داستان: مانل از یک بیماری هاری مانند که سیاره زمین را فرا می گیرد، پناه می گیرد تا اینکه مجبور به ترک و ملاقات با همراهان غیرمحتمل اما ضروری در سفر می شود.
خلاصه داستان: خانوادهای که در خانهای در ایندیانا زندگی میکنند، اتفاقات شیطانی و عجیبی را کشف میکنند که آنها و جامعه را متقاعد میکند که خانه دروازهای به جهنم است.
خلاصه داستان: پس از یک تراژدی خانوادگی، سه نسل از خانواده دیتز به خانه در رودخانه زمستان باز می گردند. زندگی لیدیا که هنوز توسط بیتل جویس تسخیر شده است، وقتی دختر نوجوانش، آسترید، به طور تصادفی دریچه ای به Af را باز می کند، زیر و رو می شود.
خلاصه داستان: داستان مرد جوانی را روایت می کند که دچار فراموشی شده است. او با یک بقای سرسخت در یک شیوع زامبی مانند جمع می شود تا دوست دخترش را پیدا کند.