خلاصه داستان: یک وکیل هیئت منصفه قاضی و جلاد می شود و به دنبال باندی می رود که توسط پسر وزیر رهبری می شود که زنان را با فیلم هایی از آنها تهدید می کند.
خلاصه داستان: در دهه ۱۹۸۰، ودها با دخترش کاناکا که از زندان آزاد میشود، ملاقات میکند و این دو به یک قتل عام میپردازند. آنها از یک روستا سرگردان می شوند و سه نفر را می کشند: بازرس رودرا، گیر، نانجاپا.
خلاصه داستان: یک زن جوان آمریکایی با شوهرش به بخارست نقل مکان می کند و شروع به شک می کند که غریبه ای که او را از آپارتمان آن طرف خیابان تماشا می کند ممکن است یک قاتل زنجیره ای محلی باشد که سر زنان را می برید.