خلاصه داستان: خلیل معروف به خلیل کاتیوشا که یک مرد مذهبی و از اعضای بسیج است مجبور می شود چند روزی را با ارشیا پسر پولدار لوس بگذراند. زمینه ها و ایده آل های متفاوت باعث می شود این دو برای یکدیگر دردسر درست کنند.
خلاصه داستان: در طول جنگ جهانی اول، پدری خود را در ارتش فرانسه ثبت نام می کند تا در کنار پسر 17 ساله خود باشد که برخلاف میل او به خدمت گرفته شده بود. آنها با اعزام به جبهه، خود را در مقابل جنگ در مستعمره فرانسه می بینند...
خلاصه داستان: ویکی با مادرش جوآن و پدرش جیمی زندگی می کند، مردی که در تلاش برای یافتن جای خود است. هنگامی که خاله ویکی، جولیا، پس از آزادی از زندان وارد می شود، حضور او گذشته را به شیوه ای خشونت آمیز و جادویی بازمی گرداند.
خلاصه داستان: انجی مصمم است کریسمس را به تنهایی بگذراند، اما سفر معمولی او به قطار کریسمس تبدیل می شود که او را در شهر زادگاهش در سال 2011 پیاده می کند.
خلاصه داستان: پس از مرگ پدرش، پسری که در یک مستعمره معدن در ماه بزرگ می شود، به همراه چهار دوست صمیمی خود، قبل از اینکه به طور دائم به سیاره ای دیگر نقل مکان کنند، سفری را برای کاوش در یک دهانه افسانه ای انجام می دهند.