خلاصه داستان: اوگنی اونگین به سبک بزرگ زندگی می کند: توپ ها، پذیرایی ها، اولین نمایش های تئاتر و سایر سرگرمی هایی که پایتخت می تواند به یک مرد جوان ارائه دهد. اما زندگی اجتماعی مدتهاست که او را خسته کرده است، بنابراین او خبر بیماری عمویش را زنده می داند ...
خلاصه داستان: یک رقصنده سرسخت و یک بازیکن خودخواه با احساسات خود نسبت به یکدیگر مبارزه می کنند، زیرا آینده پس از فارغ التحصیلی آنها را تهدید می کند که آنها را از هم جدا کند.
خلاصه داستان: در بمبئی، روال پرستار پرابها با دریافت یک هدیه غیرمنتظره از شوهرش آشفته می شود. هم اتاقی کوچکتر او، آنو، بیهوده تلاش می کند تا جایی در شهر پیدا کند تا با دوست پسرش صمیمی شود.
خلاصه داستان: الفابا، زن جوانی که به دلیل پوست سبزش دچار سوءتفاهم شده است، و گلیندا، دختری محبوب، در دانشگاه شیز در سرزمین اوز با هم دوست می شوند. پس از برخورد با جادوگر شگفت انگیز شهر اوز، دوستی آنها به نقطه ای می رسد...
خلاصه داستان: عاشقانه یک مرد با یک زن مرموز او را به مسیری تاریک سوق می دهد زیرا با حوادث وحشتناک، ناپدید شدن ها و دلشکستگی روبرو می شود در حالی که فورا سعی می کند ماهیت واقعی خود را در این عاشقانه فانتزی وهم انگیز تلوگو کشف کند.
خلاصه داستان: یک ویراستار کتاب شهر نیویورک برای اداره یک کتابفروشی برای ماه دسامبر انتخاب میشود، در حالی که با پسر صاحبان کتابفروشی سر به سر میزند، دوباره جرقه خلاقیت خود را کشف میکند و میآموزد که استعداد (و عشق) را میتوان در هر کجا پیدا کرد.
خلاصه داستان: علیرغم تلاش والدینشان برای جدایی، عشق نوح و نیک شکست ناپذیر به نظر می رسد. با این حال، کار و دانشگاه زندگی خود را به روی روابط جدید باز می کند.
خلاصه داستان: مارگو، معمار نوظهور نیویورک، به طور غیرمنتظره ای یک خانه مسکونی انگلیسی را به ارث می برد. او با پذیرش سنت های کریسمس در خارج از کشور، عشق و احساس تعلق پیدا می کند که زندگی او را تغییر می دهد.