خلاصه داستان: آنیکا در حالی که تلاش میکند پدربزرگش را با عشق گمشدهاش پیوند دهد، با رایان، یار دانشگاهی اش، همکاری میکند تا کتابی درباره این تجربه بسازند و داستانهای عاشقانه متفاوتی را در طول مسیر مستند کند.
خلاصه داستان: هرینگتون نویسنده یک سری کتاب است، اما موفقیت تجاری او را گوشه گیر تلخ کرده است. همانطور که او برای یک جشنواره سالانه کریسمس به زادگاهش بازمی گردد، تا آوریل به او ملحق می شود، یک روزنامه نگار برای انتشاراتی که با آن کار می کند.
خلاصه داستان: درست قبل از کریسمس، مری آن دختری را به فرزندی قبول می کند تا به تنهایی بزرگ شود. او و نوزاد کریسمس را به دلیل آب و هوای بد در بیت لحم، ایالت پی وی سی گیر افتاده اند. تنها انتخاب او وقتی مسافرخانه پر است این است که با جو، برادر مسافرخانه بماند...
خلاصه داستان: مرد جوانی که برای یک زندگی خوب تلاش می کند، با دختری ناشنوا از خانواده ای نزدیک ملاقات می کند، او ناگهان امید به عشق و زندگی بهتر را می بیند، اما تنها در صورتی که بتواند از مخمصه خیابان ها و نفوذ خواهر بزرگترش فرار کند.
خلاصه داستان: پروفسور Wilczur، که همسر و دختر مورد علاقه اش از او جدا شده اند، به دنبال فراموشی در الکل است. او که در جریان یک سرقت به شدت از ناحیه سر مجروح شد، حافظه خود را از دست داد.
خلاصه داستان: هلن یک سال پس از طلاق برای یک دوره بقا در طبیعت ثبت نام می کند. او از طریق این تجربه متوجه می شود که گاهی اوقات، برای اینکه خود را پیدا کنید، باید واقعاً گم شوید.
خلاصه داستان: در طول یک سفر کاری، کیلی، برنامهریز رویداد و برت، عامل ورزشی، به دلیل طوفان برفی، نمیتوانند برای کریسمس به خانه بروند. این دو که مصمم هستند تا شب کریسمس به نیویورک برگردند، با هم متحد می شوند و سعی می کنند راه خود را طی کنند...
خلاصه داستان: داستان عاشقانه دو سگ به نامهای تامی و آمالو که صاحبانشان به دلیل تفاوتهای مذهبی با آنها مخالف هستند. سگها تصمیم میگیرند فرار کنند و سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند که مملو از چالشهای بسیاری است.
خلاصه داستان: یک بیوه تنها قصد دارد با خاکستر شوهرش به دور دنیا سفر کند تا از مکانهایی که در فیلمها دوست داشتند دیدن کند. اولین توقف در سفر زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد.
خلاصه داستان: در آستانه تعطیلات بزرگ خود، گوینده مشتاق اخبار، اوری کوین، مهاجمی را که کت و شلوار قرمز پوشیده است و مدعی است کریس، پسر بابانوئل است، دستگیر می کند.