خلاصه داستان: کارگردانهای ایرانی توسط یک قاتل سریالی ناشناس سلاخی میشوند و حسن کسمایی، کارگردانی که در لیست سیاه قرار گرفته، تنها در مورد یک چیز کنجکاو است: چرا قاتل دنبالش نیست؟
خلاصه داستان: ایولین و پسر غافلش زیگی به دنبال جایگزینی برای یکدیگر می گردند، در حالی که اولین ناامیدانه تلاش می کند تا یک نوجوان بی ادعا را در پناهگاه خود تربیت کند، در حالی که زیگی در تعقیب یک زن جوان باهوش در مدرسه دست و پا می زند.
خلاصه داستان: اگر بتوانید به گذشته عزیزانتان سفر کنید، آسیب های روحی آنها را التیام بخشید، مشکلات آنها را برطرف کنید و آنها را به شریک عالی تبدیل کنید، چه می کنید؟