خلاصه داستان: ویلی ونکا جوان و فقیر با رویاهای باز کردن مغازه ای در شهری که به شکلات هایش معروف است، متوجه می شود که این صنعت توسط کارتلی از شکلات سازان حریص اداره می شود.
خلاصه داستان: قهرمان داستان و دوستانش کیسه ای پر از پول و جواهرات را در یک خانه ییلاقی خالی از سکنه پنهان می کنند تا پلیس را رها کنند. هنگامی که او برای پس گرفتن کیف می رود، یک روح او را وادار می کند تا یک بازی بقا را انجام دهد تا با کیف آن را ترک کند.
خلاصه داستان: داستان تیم بدنام وحشتناک فوتبال ساموآی آمریکا که به خاطر یک مسابقه بی رحمانه فیفا در سال 2001 که با نتیجه 31-0 شکست خوردند، شناخته شده است.
خلاصه داستان: یک معلم در یک مدرسه نخبه مشغول به کار می شود و با پنج دانش آموز پیوند محکمی برقرار می کند - رابطه ای که در نهایت به یک چرخش خطرناک تبدیل می شود.
خلاصه داستان: مایکولا و واسیا پس از اینکه متوجه شدند او در لوکزامبورگ در حال مرگ است، به دنبال پدرشان می روند، پدری که در کودکی آنها را ترک کرده است. کولیا او را یک قهرمان می داند، در حالی که واسیا او را یک رذل می داند.
خلاصه داستان: یک زن جوان و باردار باید بفهمد که چگونه می تواند عادت های کابوس وار خوابگردی شوهرش را متوقف کند، قبل از اینکه او به خود یا خانواده اش آسیب برساند.