خلاصه داستان: هلن و متیو سال هاست که در کنار هم خوشبخت بودند. پیوند بین آنها عمیق است. هلن در مواجهه با یک تصمیم وجودی، به تنهایی به نروژ سفر می کند تا به دنبال صلح باشد و با وبلاگ نویسی که در اینترنت پیدا کرده است ملاقات کند.
خلاصه داستان: ریچارد در حالی که در دریاچه ای بزرگ در شمال آفریقا زمستان می گذراند، متوجه می شود که این بار چنین وظیفه شرافتمندانه و مسئولانه ای مانند هدایت پرواز به او سپرده نخواهد شد.
خلاصه داستان: یک کشیش وظیفه دارد مکان یک کلیسای جدید را برای شرکت معدن محلی تعیین کند، که نشان می دهد بالای یک محل دفن قدیمی سامی است. پس از بیرون آوردن بقایا، مردگان زنده می شوند و ساکنان را تعقیب می کنند.
خلاصه داستان: سیگن که به طور فزاینده ای تحت الشعاع شهرت اخیر دوست پسرش به عنوان یک هنرمند معاصر است که مجسمه هایی از مبلمان دزدیده شده خلق می کند، نقشه ای شرورانه برای بازپس گیری توجه شایسته خود در محیط Os...
خلاصه داستان: زن جوانی پس از رها شدن در قبرستانی که در پارچهای با نمادهای شیطانی پیچیده شده بود، سعی میکند ریشههای خود را پیدا کند، اما وقتی به پاسخها نزدیکتر میشود، یک روح بدخواه به او میگوید که ترک کند.