خلاصه داستان: بعد از اینکه گری حلزون حیوان خانگی دوست داشتنی باب اسفنجی با حلزون چرت زد، او و پاتریک وارد یک ماجراجویی حماسی در شهر گمشده آتلانتیک سیتی می شوند تا گری را به خانه بازگردانند.
خلاصه داستان: مرد جوانی وقتی ماشینش خراب میشود به عنوان یک راننده سهم به سنگ میرسد، وقتی به طرز جادویی هر روز چیزهای جدیدی را در ماشینش میآورد، زندگی او تغییر میکند.