خلاصه داستان: الفکینزهای افسانهای (Heinzelmännchen) کلن کوتولههایی بودند که شبها مخفیانه به صنعتگران کمک میکردند تا اینکه 200 سال پیش توسط همسر بدخواه یک خیاط بیرون راندند.
خلاصه داستان: در دنیایی که کشتی هیولاها یک ورزش جهانی است و هیولاها ورزشکاران فوق ستاره هستند، وینی نوجوان با مربیگری یک هیولای شرور دوست داشتنی به دنبال یک قهرمان است تا راه پدرش را دنبال کند.
خلاصه داستان: دنبال پسر پاگنده: پدر از شهرت جدید خود برای مبارزه با یک شرکت نفت آلاسکا استفاده می کند، اما وقتی پسر، مادر، یک راکون و یک خرس سر شمال را ناپدید می کند تا او را نجات دهد.