خلاصه داستان: زوجی از استانبول که در روستایی در منطقه دریای اژه ساکن شده اند تا زندگی جدید و آرامی را آغاز کنند. با این حال، آنها به سرعت متوجه می شوند که در این روستا دشمنان زیادی دارند.
خلاصه داستان: یک تفنگدار دریایی فلج که در یک ماموریت منحصر به فرد به ماه پاندورا اعزام شده است، بین پیروی از دستورات او و محافظت از دنیایی که احساس می کند خانه اش است دچار مشکل می شود.
خلاصه داستان: وقتی داماد فاسد در مراسم عروسی شروع به تیراندازی می کند، مهمانان سعی می کنند فرار کنند. آیدا و داوود به طور تصادفی در ماشینی قرار می گیرند که با ماشین پلیس تصادف می کند. آیدا به بازرس دروغ می گوید که داوود شوهرش است و به همین دلیل...
خلاصه داستان: رحمان متولی یک شرکت است و دکتر به او گفته که به زودی خواهد مرد. او تصمیم می گیرد با کمک دوستش انوش نقشه ای بکشد و مقداری پول برای خانواده اش به ارث ببرد.
خلاصه داستان: قدم جوان ساده ای است که از روستای خود برای کار به تهران آمده است. او در مغازه رحمت کار می کند و عاشق دخترش مونز شده است. اما زندگی قدم به زودی با آمدن پسر عمویش برای زندگی در کنار او به شدت تغییر می کند.