خلاصه داستان: همسر نسیم، یک مهاجر افغان در ایران، به شدت بیمار است. او برای پرداخت هزینه مراقبت از او به پول نیاز دارد، اما حفر چاه کار روزانه او به اندازه کافی پول نمی دهد. دوستی نسیم را به یک تبلیغ کننده دو بیتی وصل می کند که برای تماشای ناسی بلیط می فروشد...
خلاصه داستان: پسر کوچک ایرانی پس از فرار جان خود را از جنوب تا شمال کشور گم می کند، پسر کوچکی که خانواده اش در جریان جنگ کشته شده اند توسط زنی میانسال نجات می یابد و آموزش می بیند.