خلاصه داستان: در آغاز قرن بیستم - Ughettera، شمال ایتالیا، روستای خانواده Ughetto. زندگی در این منطقه بسیار دشوار شده بود و اوجتوها آرزوی زندگی بهتر در خارج از کشور را دارند. افسانه ها حکایت از عبور لوئیجی اوگتو دارند...
خلاصه داستان: سول هفت ساله روز را در خانه پدربزرگش می گذراند تا یک مهمانی غافلگیرکننده برای پدر سول، توناتیوه برگزار کند. با محو شدن نور روز، سول متوجه می شود که دنیای او به طور چشمگیری تغییر می کند.
خلاصه داستان: جینجر پس از فرار از مزرعه تویدی، پناهگاه جزیره ای آرام برای کل گله پیدا کرده است. اما در سرزمین اصلی، تمام جوجهها با تهدید جدیدی روبرو میشوند و جینجر و تیمش تصمیم میگیرند وارد آن شوند.
خلاصه داستان: وقتی مارگوت، دانشجوی سال دوم کالج با رابرت مسنتر قرار ملاقات میگذارد، متوجه میشود که رابرت آیآر.ال با رابرتی که او در مورد پیامهای متنی با او معاشقه میکرده، مطابقت ندارد. کاوش تیغ تیز در مورد وحشت دوستیابی.
خلاصه داستان: آنتوان همسرش را در بمب گذاری باتاکلان در پاریس از دست داد. او در یک پست فیس بوک توضیح می دهد که چگونه در برابر نفرت مقاومت می کند: او با عشق تروریست ها به پسر 3 ساله اش مخالفت می کند. به نظر می رسد که او در حال از دست دادن جایگاه خود است.
خلاصه داستان: زندگی در Yolcos، یک شهر بندری زیبا و مرفه در یونان باستان، تا زمانی که مردم توسط خشم Poseidon تهدید شوند، آرام است. یک موش جوان و ماجراجو و گربه ای که او را به فرزندی پذیرفتند به جیسون سالخورده و آرش کمک می کنند...
خلاصه داستان: مادلین وردیه، بازیگر بی پولی متهم به قتل یک تهیه کننده معروف است. او با کمک بهترین دوستش ثابت می کند که برای دفاع از خود تبرئه می شود. سپس زندگی با شکوه و موفقیت آغاز می شود، تا زمانی که حقیقت بیاید ...