خلاصه داستان: یک راننده کامیون کانتینری، هونگ، با دختر کوچکش، آن، زندگی بتنیکی دارد. پدر و دختر با کامیون کانتینری نارنجی رنگ خود در هر سفر نزدیکترین همراهان می شوند. زندگی همینطور ادامه دارد تا اینکه آن مجبور شود...
خلاصه داستان: فریگا که سعی می کند شغل پرخطر خود به عنوان مدیر امنیتی در معدن کیروناوارا را با زندگی خانوادگی خود متعادل کند، باید برای زندگی خود و عزیزانش بجنگد که شهرش شروع به فروپاشی در معدن می کند.
خلاصه داستان: جورجی، یک دختر 12 ساله رویایی، با خوشحالی در آپارتمان خود در لندن به تنهایی زندگی می کند و آن را پر از جادو می کند. ناگهان پدر جدا شده او ظاهر می شود و او را مجبور می کند تا با واقعیت روبرو شود.
خلاصه داستان: سفری زیبا در میان شهرها و جنگل های ساحل شرقی ایالات متحده که توسط لیلیان، یک دانش آموز دبیرستانی از کارولینای جنوبی انجام شده است. او در یک سفر کلاسی به واشنگتن دی سی اولین نگاه خود را به جهان گسترده تر می بیند.
خلاصه داستان: چارلی سوئیفت یک تعمیرکار با مشکلی است: اراذلی که او او را کتک زده است سرش را از دست داده است و چارلی تنها در صورتی پرداخت خواهد شد که جسد شناسایی شود. مارسی کرامر، همسر سابق قربانی و زنی با تمام مهارت های مورد نیاز چارلی وارد شوید.
خلاصه داستان: فرار یک خانواده به یک خانه اجاره ای مجلل زمانی که یک حمله سایبری دستگاه های آنها را خراب می کند و دو غریبه جلوی در خانه آنها ظاهر می شوند، تغییر بدی پیدا می کند.
خلاصه داستان: وقتی لیو به لندن نقل مکان می کند، با گروهی مرموز از پسران آشنا می شود که او را به دنیای سفر رویایی می کشانند. او و گروه رؤیاپردازانش مراسمی را برگزار می کنند تا بزرگترین رویای خود را به حقیقت بپیوندند، اما این نیاز به بزرگترین کیسه دارد...
خلاصه داستان: در دهه 90، یک مادر مجرد کره ای، پسر خردسال خود را در حومه کانادا بزرگ می کند که مصمم است زندگی بهتری نسبت به آنچه پشت سر گذاشته برای او فراهم کند.
خلاصه داستان: پنج سرباز کهنه سرباز، بهترین دوستان از دوران کودکی، دور هم جمع می شوند تا از میزبان آشفته خود حمایت کنند و ارواح استعاری گذشته آنها کاملاً واقعی می شوند.